وارد اتاق كه میشوی، كودكانی را میبینی كه دوست دارند بازی كنند اما رمق بازی كردن ندارند، دوست دارند بخندند اما روزهای طولانی در بستر بیماری خوابیدن، لبخندشان را كم رنگ كرده است و شاید جلوی هم سالانشان از موهای كم پشتشان خجالت میكشند.
اینجا بخش كودكان سرطانی در یك بیمارستان دولتی در پایتخت كشورمان است. ورود به بخش و عیادت از این كودكان هیچ آدابی ندارد و حتی بسیاری از والدین كودكان از ملاقاتكنندگان استقبال میكنند چرا كه برخی از این كودكان ماههاست كه روی تخت بیمارستان بستری هستند و ورود هر تازه واردی تنوعی است برای روحیه خسته آنها و والدینشان.سرطان پس از سوانح، دومین علت مرگ و میر كودكان در جهان محسوب میشود.
براساس آخرین آمارهای ارائهشده، بیش از ۳۵درصد جمعیت ایران زیر ۱۵ سال سن دارند و از اینرو آمار بیماریهایی كه كودكان و نوجوانان را در این سنین درگیر میكند در كشور ما بیش از سایر نقاط دنیاست، اما آمارهای رسمی نشان میدهد كه سالانه ۲ هزار مورد جدید سرطان كودكان در ایران گزارش میشود.كارشناسان بهداشتی كشور معتقدند برخلاف دهههای گذشته كه كودكان مبتلا به سرطان عمر بسیار كوتاهی داشتند، سرطان كودكان هر چند كه یك یا 2درصد از كل سرطانها را در بر میگیرد، اما از آن جا كه در سنین كودكی بروز میكند بسیار با اهمیت است و تقریباً سالانه از هر 100هزار كودك و نوجوان زیر۱۵سال، بین ۵ تا ۲۰ نفر به سرطان مبتلا میشوند، با این حال سرطان كودكان را میتوان یك بیماری علاجپذیر تلقی كرد. امروز سرطانهای رایج در كودكان، بین ۷۰ تا ۸۰درصد درمان پذیر هستند.
بیمارانی كه در اتاقهای دوطرف راهرو بستری هستند، اغلب دل خوشی از وضعیت بیمارستان ندارند، اولین مشكل بخش این است كه استریل نیست و پزشكان میگویند این بچهها باید در محیط كاملا استریل باشند حتی گاهی لازم است از تماس با افرادی كه حتی یك دندان خراب یا سرماخوردگی مختصری دارند دوری كنند اما این بخش اصلا استریل نیست.قبل از اینكه سؤالی بپرسم، مادری كه در كنار كودك 10ماههاش به سختی خودش را در تخت كودك جا داده بود تا بتواند به او شیر بدهد میگوید: این وضعیت ماست چرا به داد ما نمیرسید. الان 6 ماه است كه كودكم تحت درمان است و سرطان خون دارد. در این اتاق 8بیمار به همراه 8 همراهشان هستند كه در ساعات ملاقات به 100 نفر هم میرسد، مثلا اینجا بخش كودكان سرطانی است كه تحت شیمی درمانی هستند و باید از هرنوع آلودگی مبرا باشد چرا كه قدرت بدنی كودكان سرطانی بسیار پایین است و با كوچكترین میكروبی بیمار میشوند.
وی میگوید: بهدلیل عدمرعایت مسائل بهداشتی بچههایی كه برای درمان میآیند عمدتا اسهال و عفونت قارچی میگیرند. مادر دیگری را میبینم كه با گریه میگوید بهدلیل كمبود تخت در این بیمارستان بچه من 2 روز است كه معطل مانده و همین امر باعث خونریزی معده در او شده، بچه یكساله سرطانی چه گناهی كرده كه باید زجر بیتوجهی مسئولین را تحمل كند.
درحالی كه اشك پهنای صورتش را پوشانده بود ادامه میدهد كه اگر بچه خود رئیس بیمارستان هم این بیماری را میگرفت آیا حاضر بود در اینجا بستری و درمان كند؟ برخورد پرستاران هم اگر فقط یك بار به این مراكز درمانی مراجعه كنید خودتان خواهید دید. البته آنها هم بهدلیل حجم كار بالا كه برای 42 بیمار تنها 3 پرستار حضور دارد رمقی هم برای شنیدن شكایات همراهان بیماران باقی نمیگذارد.مادر دیگری میگوید: این را هم به گوش مسئولین برسانید كه اینجا بیشتر كارها باخودمان است مثل تنظیم سرنگ یا دادن داروها همه با خودمان است وكسی جرات ندارد كه درخصوص نحوه دادن یك دارو دو بار سؤال كند كه به طرز فجیعی با برخورد تند پرستاران مواجه خواهد شد.
سری به اتاق ایزوله میزنم كه تنها تفاوتش با اتاقهای داخل بخش كم بودن تعداد تخت است و خبری از بهداشت نیست! سطل مخصوص زبالههای عفونی در هر اتاق ظرفی است كه روی آن نوشته شده «خطر عفونت» و بهطور خندهداری كنار دستشویی هر اتاق آویزان است؛ معلوم است كه امنیت و بهداشت بیمارستان خیلی بالاست! از هر كسی كه درباره بخش میپرسم «سوسك» اولین چیزی است كه از آن حرف میزند و میگوید: مگر شما خودتان سوسكها را ندیدید؟ و برایم از شبهای بیمارستان میگوید كه سوسكها توی لیوانها، ظرفها و غذاهایی كه بیرون میگذارند رژه میروند و میگوید: این صحبتها را به گوش مسئولان برسانید، خصوصا به كسانی كه خیلی شعار میدهند.
بهداشت اینجا صفر است، دستشوییها افتضاح است و سوسكها فراوانند و تا وقتی خودمان نگوییم هیچ كس لباسها و ملحفهها را عوض نمیكند. بیمار دیگری از غذاهای بیمارستان كه قابل خوردن نیست و بوی بدی دارد، شكایت میكند.به راستی چه كسی پاسخگوست ؟چند درصد از بیماران بیمارستانهای دولتی فرزندان یا بستگان یا حتی همسایگان مسئولین بیمارستان یا پزشكان هستند؟
حقوق بیماران سرطانی چیست؟
1- بیمار حق دارد، كه درد او توسط پرسنل پزشكی، خانواده، دوستان و سایر اطرافیان جدی گرفته شود.كسی كه درد میكشد، تنها كسی است كه میداند چقدر درد دارد. باید بیماران را تشویق كنیم تا درد خود را به ما گزارش داده و نوع آنرا به دقیقترین شكل ممكن توصیف كنند. پرسنل پزشكی باید توجه داشته باشند كه بیعلاقگی بیمار به زندگی، مقاومتكردن بیمار برای مصرف داروها، تفاوتهای فرهنگی، احساس كناره گیری و فاكتورهای دیگر، اغلب سبب منع بیماران در مورد گفتوگو راجع به دردشان میشود.
2- بیمار حق دارد كه درد او كنترل شود و مهم نیست كه علت درد چه باشد و شدت آن چقدر.
بیمارانی كه از سرطان رنج میبرند، میتوانند از گروه درمانی خود انتظار داشته باشند كه آنها تمام اطلاعات و منابع لازم را كه میتواند باعث حداكثر آسایش بیمار شود پیدا كنند.
3- بیمار حق دارد كه در تمام موارد با احترام درمان شود و موقعی كه نیاز به دارو دارد، مانند معتادین با او رفتار نشود.
بسیاری از پرسنل پزشكی، جامعه، عوامل قانونگذاری و حتی بسیاری از افرادی كه درد دارند، بر این باورند كه مصرف داروهای تسكین دهنده درد، میتواند موجب اعتیاد شود، در حالیكه تقریبا هرگز اینطور نخواهد بود. سوء مصرف داروها، ارتباطی به مصرف آنها در درمان بیماران دچار دردهای سرطانی ندارد. بهطور طبیعی بیمار حق دارد كه از پرسنل پزشكی، آسایش دریافت كند. این یكی از راههای مراقبت بیمار از خودش است.
4- بیمار حق دارد كه در موقع انجام درمانها و سایر كارهایی كه روی او انجام میشود بدون درد باشد و یا با كمترین درد ممكن مواجه شود.
درمان سرطان اغلب میتواند شامل تستها و روشهای دردناك باشد. نباید به بیماران بگوییم كه اینگونه دردها «غیرقابل اجتناب» است و یا بگوییم « این درد زیاد طولانی نیست» زیرا درد سبب رنج بیمار میشود و این ارتباطی به طولانی بودن یا نبودن آن ندارد و نگرانی بیمار را در مورد درمانها و یا كارهای دردناك آینده به دنبال خواهد داشت كه این نیز خود رنج بیشتری به بیمار تحمیل میكند. تیم درمانی باید بیمار را آگاه سازند كه در هر روش درمانی، بیمار باید انتظار چه چیزی را داشته باشد و سعی كنند درد حاصل از روشهای مختلف درمانی را به حداقل ممكن برسانند.
نظر شما